تنهایی یعنی؟
تنهایی گرچه سخت است اما عالمی دارد
نظرات شما عزیزان:
واژه ها که ته بکشند... از صبح های تکراری که خسته بشی به شبهای بیهوده و بیخود که برسی...جای خالی و نبودن هارو که بفهمی که چقدر خسته از هوای ابری .بعد تا افتاب می زنه دوباره ارزو کنی هوا ابری بشه .باز ابر بشه وتو باز بگی لعنت به این هوا... از حرف زدن که خسته بشی و سکوت رو به همه چیز ترجیح بدی ... از همه ی رنگها که خسته بشی و وقتی بگن تو واقعا چه رنگی رو دوست داری و تو توی ذهنت دنبال یک رنگ خاص بگردی و نباشه...وقتی داشتن و نداشتن برات فرقی نکنه ...وقتی برات مهم نباشه شبه یا روزه ...اره اون وقته خیلی ها می گن دلت گرفته ...یه چیزی شبیه دلتنگی ...خودت نمی دونی چته ...از حرف زدن بقیه خسته می شی .دلت می خواد نعره بکشی از ته دل ... دلت می خواد توی سرما بلرزی و هوای سرد رو بفرستی توی ریه هات...دلت می خواد نفهمی ....ندونی...وقتی از فکر کردن هم خسته می شی باز به این فکر می کنی که چت شده ؟؟؟ بعد باز یادت می یاد جایی رو که خالی شده .... نمی فهمی چطوری ... فقط می دونی اون موقع زمستون بود ..فقط می دونی هیچ رنگی رو دوست نداری.. فقط می دونی واسه ی داشتن بقیه واقعا هیچ کاره ای...فقط می دونی که یکی این وسط کم شده ...و تو ...اره تو دلت خیلی گرفته ...خیلی!!!
برچسبها: